ایشان تاکید کرد: "نکته دوم اينکه وحدت بايد محوري داشته باشد. محال است دو چيز در عين اينکه دو تا هستند، يکي شوند! وقتي دو نفر با هم وحدت دارند يعني نيروهايشان را با هم همسو ميکنند و در يکجهت به کار ميگيرند، بايد محوري واحد داشته باشند. معمولاً در فعاليتهاي اجتماعي صدها و هزاران نفر با دهها انگيزه و گرايش مختلف حضور دارند. افراد و گروههاي متعدد هنگامي ميتوانند نوعي وحدت معقول و مطلوب داشته باشند که اين وحدت، محوري داشته باشد. يعني تا وقتي که اين فعاليتها ارتباطي با آن محور دارد، ميشود يک عمل واحد. حال، اگر جهت تغيير کرد، يک فعاليت به راست رفت و يکي به چپ، چون از محور دور شدهاند، ديگر وحدتي در ميان نخواهد بود".
علامه مصباح یزدی در ادامه فرمود: "نکته سوم اينکه حقي که ميتواند محور وحدت باشد، مراتبي دارد؛ همچنانکه دلبستگي به آن حق و شناخت آن نيز مراتبي دارد. گفتيم که محور وحدت، آن حقي است که شناخت، گرايش و رفتار براساس آن شکل گرفته است، اما آيا سطح شناخت همه مردم با هم برابر است؟ شناخت انسانها گاه در حد تباين و تضاد با يکديگر اختلاف دارد، و گاه از جهت شدت وضعف، متفاوت است."
در اين ميان اما بسياري ديگر با انتقادات جبهه پايداري موافق نبودند و اين جريان را به "وحدت شكني" ميان اصول گرايان متهم مي كردند. عليرضا زاكاني يكي از اعضاي 7+8 در حالي كه ديگر جريان ها اعم از دولت تا فتنه گران و ... در انتخابات حضور نداشتند، مي گفت: "عناصر فتنه و جریان انحرافی تمام تلاش خود را برای مقابله با اصولگرایان به کار بستهاند به طوری که از سوی جریان انحرافی اعلام شده که میخواهند 150 کرسی مجلس نهم را از آن خود کنند."
جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي در بيانيه هاي خود اينطور مي نوشت: "از این روست که وحدت تمام جریانات اصولگرا با هر سلیقه سیاسی حول محور ولایت و با نفی فتنه و انحراف ضرورتی انکارناپذیر است."
محمد رضا باهنر ديگر عضو 7+8 معتقد بود: "ما همواره به دنبال وحدت بین اصولگرایان و ارائه یک لیست واحد بودیم و همچنان هم برای ارائه یک لیست واحد تلاش می کنیم."
منوچهر متكي دبير اجرايي جبهه متحد اصولگرايان و ديگر عضو 7+8 مي گفت: "وحدت، یک تاکتیک سیاسی نیست بلکه یک استراتژی همیشگی برای امروز و فردای اصولگرایان و همه کسانی است که به آرمانهای انقلاب اسلامی پایبند هستند."
علي اكبر ولايتي از اعضاي ارشد 7+8 در جمع كانون اعضاي حزب موتلفه اسلامي استان تهران از از قطعي بودن وحدت اصولگرايان براي انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي خبر مي داد.
غلامعلي حداد عادل ديگر عضو 7+8 تصريح مي كرد: "باید وحدت بین گروه های مختلف اصولگرایان بیشتر شود و ما نگران زخم خوردن از ناحیه عدم وحدت اصولگرایان به خصوص در بعد از انتخابات هستیم."
محمد حسن ابوترابي فرد معتقد بود: "وظیفه داریم تا با وحدت و انسجام اصولگرایان، راه را برای مشارکت حداکثری مردم و امکان معرفی بهترین و صالح ترین افراد به آنها هموار کنیم."
و در نهايت نيز رسانه هاي محمد باقر قاليباف روزانه ضمن هتاکی و نشر اکاذیب متعدد علیه جبهه پایداری، اخبار و تحليل هاي مختلفي را مبني بر لزوم وحدت اصولگرايان منتشر مي كردند و سيد مهدي خاموشي را به نمايندگي از شهرداري تهران در 7+8 فرستاده بودند.
اما شايد در آن برهه كمتر كسي مي توانست تصور كند كه گويندگان اين سخنان، يك سال بعد يا به طور قطعي اعلام كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري كرده باشند يا در حال بررسي اوضاع براي ورود به اين عرصه باشند، به عبارت ديگر در آن برهه كه نه از حضور جريان انحرافي و نه فتنه گران در انتخابات مجلس نهم خبري بود، اعضاي 8+7 بر وحدت اصولگرايان تاكيد وافري داشتند اما يك سال بعد در آستانه انتخابات رياست جمهوري يازدهم كه حضور حداقل يك كانديدا از سوي اصلاح طلبان و يك كانديدا از سوي دولت در انتخابات آتي قطعي شده است، مشخص نيست اعلام كانديداتوري هر يك از نامبردگان و يا اصرار برخي از آنها جهت حضور در انتخابات با چه منطقي صورت مي گيرد؟
اين روند تا آنجا پيش رفته است كه فارغ از منوچهر متكي كه با صدور بيانيه اي از قطعي بودن حضور خود در انتخابات رياست جمهوري آتي سخن گفته است، عليرضا زاكاني نيز به سفرهاي انتخاباتي خود به اقصي نقاط كشور شدت بيشتري بخشيده است و اخیرا انیز اعلام داشته که لزومی ندارد در انتخابات آتی اصولگرایان با یک کاندیدا وارد عرصه شوند.
محمد حسن ابوترابي تاكيد كرده كه "احساس تکلیف کنم کاندید می شوم." حداد عادل، ولايتي و قاليباف نيز در ائتلاف 2+1 دور هم جمع شده اند تا در نهايت يك نفر از آنها پا به عرصه انتخابات بگذارد؛ مساله اي كه بسياري پيش بيني مي كنند اتفاق نخواهد افتاد و احتمال حضور حداقل 2 نفر از اعضای اين ائتلاف در انتخابات پيش رو محتمل به نظر مي رسد.
در مجموع به نظر مي رسد همچان مدل وحدت در ميان اصولگرايان به دور از "مباني و اصول وحدت" شكل گرفته است و به زبان ساده تر تا زماني كه هر جريان و فرد سياسي سهم خود از قدرت را در اين مكانيزم قطعي ببينيد، از لزوم و وجوب وحدت سخن مي گويد و به محض آنكه خلاف اين روند اتفقا بيفتد، بر لزوم تكثر و رقابت ميان اصولگريان تاكيد مي شود.
اين تجربه اي است كه به راحتي پس از گذشت يك سال به طور ملموس در پيش روي جامعه سياسي ايران است. هم اينك نيمي از اعضای 7+8 كه متشكل از چهره ها و احزاب مختلف اصولگرا بود، يا بطور قطعي در انتخابات رياست جمهوري آتي حاضر خواهند شد يا تحت عنوان ائتلاف هاي مختلف مبتني بر "وحدت" با يكديگر به رقابت خواهند پرداخت؛ ديگر خيلي تفاوتي نمي كند كه اصلاح طلبان و دولتي ها نيز در انتخابات آتي حضور داشته باشند يا نه؛ اصولگرايان اين بار به رقابت با يكديگر مي پردازند اما آنچه بیش از همه خود را در فضای کنونی نشان می دهد عدم حضور چهره های جوان، خوشنام و گفتمانی در این عرصه است، مساله ای که منجر شده تا اخیرا دانشجویان دانشگاه های مختلف سراسر کشور نیز به آن حساسیت نشان دهند و طی سلسله نامه های مختلفی خطاب به دکتر سعید جلیلی و دکتر کامران باقری لنکرانی، از لزوم حضور یک نفر از آنها در انتخابات سخن به میان آورند.
نظرات شما عزیزان: